نگارنده:سیما راد
بهمن ماه ۱۳۹۵

شهریار سیروس هنرمندی که بیش از۲۰ سال سابقه در خلق آثار هنری دارد اینک تعداد ۳۴ اثر اخیر خود را در گالری دارگون به نیت ادامه روند مجموعه‌های قدیمی خود و با بازنمایی طبیعت ایران به نمایش گذاشته است از این جهت آبرنگ‌های او دنیایی را به تصویر کشیده‌اند که برای اکثریت ما ایرانیان شناخته شده و از دید شهری ‌نشینهای جامعه صنعتی، همچون رویایی به نظر می‌رسد که زمانی نه چندان دور، دست یافتنی و قابل لمس بود. دنیای او دنیای تمیز و صاف پاییزهای دور از شهر ماست. دنیای پراز رنگ‌های خالص و گرم. دنیایی که میرود تا چند روزی دیگر خود را در پهنه این مرز و بوم و در زیر ساخته‌های آهنی و فولادی محو و ویران شده ببیند و حتی در رویاهای آینده نیز مجالی از حضور نیابد. هنرمند در این آثار گویا برای فرار از شهر دودآلود و پر از هیاهو و صدای بی امان ترمزها، آژیر و بوق ماشین‌ها که تنها در زندگی معاصر و تکنولوژی امروزه به چشم می خورد، اصرار دارد تا به خلق مناظری بپردازد که با نگاه به آن بتوان از درون چارچوب و قاب سخت و محکم تابلو، دقایقی روح پریشان مخاطب را به سکوت فراخواند و هر لحظه، دور شدن از زندگی بهشتی او را به خاطرش بیاورد. و این چنین است که مخاطب نیز با رنگ‌ها و ترکیب بندی‌ها و مناظر بی بدیل هنرمند گامی به آرامش از دست رفته خود نزدیک می‌شود.


شهریار سیروس در آثار خود همانند یک عکاس عمل کرده و با پوشاندن تمامی سطح کاغذ از مناظر آبرنگی، قاب را همچون پنجره‌ای می‌نمایاند که از درون آن بتوان به خیال خاطرات نه چندان دور قدم گذاشت اگر چه حتی نتوان آن را بویید و لمس نمود و آوای گنجشکانش را به جان شنید. شاید هدف او از این پر کردن سطح تابلو با آبرنگ، تلاشی است برای یادآوری این که هنوز هم برای گشودن این پنجره و تبدیل آن‌ها به واقعیت فرصتی هست. او تنها در یکی از این آثار، منظره را در بخش میانی صفحه می‌گذارد و با رها کردن سفیدی کاغذ در اطراف آن، کمی از حس عکسوارگی تصویر دور می‌شود.

استفاده از قابلیت لطیف آبرنگ و بکارگیری رنگ‌های شاداب و تمیز و شفاف، در نمایش جنگل‌ها و رودخانه‌ها و انتخاب موضوعاتی همچون کوچه‌های قدیمی با طاقی‌ها و دیوارهای کاهگلی و فضاهایی دور از شهر و گاه نادیده گرفتن ساخت و سازهای بتنی و فلزی اگرچه از موضوعاتی هستند که به وفور توسط هنرمندان و اساتید آبرنگ کار استفاده شده‌اند اما به کارگیری تکنیک‌های مختلف و در کنار هم قرار دادن شیوه رها و آزاد آبرنگ در عین پرداختن به جزئیات از ویژگی‌هایی است که می‌تواند مخاطب را در این نمایشگاه به راحتی به سمت خود جذب نماید.
شاید بتوان یکی از نقاط قوت این هنرمند را در نمایش نورها و آبی دانست که در شالیزارها با رنگ سفید مقوا و تنها با انعکاس کمرنگ برخی از رنگ‌ها خود را می‌نمایاند. این درهم رفتن زیبای رنگ‌ها همراه با ردپای قلم موها برای نمایش ظرافت‌های اثر که به راحتی و کوچکترین درگیری بر جای جای تصویر دیده می‌شوند نشان از قدرت هنرمند در شناخت ابزار کار خود دارد.

از جمله موضوعات دیگر قابل بحث در این نمایشگاه، نادیده گرفتن فیگور انسان در این آثار است. هنرمند اگرچه در تمامی مناظر خود، انسان را به کل حذف نموده و حضور او را در جنگل‌ها، روستاها، کوچه‌ها، و حتی خانه‌هایی که تنها با وجود انسان معنا می‌یابند، حذف نموده اما ردپای او در ساخته‌ها و حتی در چیدمان درخت‌ها و جاده‌ها را پنهان ننموده و در هر گوشه‌ای نشانی از وجود او را آنچنان در تابلو درآمیخته است که مخاطب ناخودآگاه خود را به جای آن فیگور نادیده گرفته شده می‌گذارد و در جهت تکمیل اثردر رویای خود، با آن یکی می‌شود.

این نمایشگاه که پس از مدتی سکوت هنرمند برگزار می‌شود، مصادف با بازگشایی گالری دارگون آنچنان فضا را صمیمی و دوستانه نشان می‌دهد که حس دلپذیری از بودن در طبیعت و پیوستن به اصل خود را در درون مخاطب بیدار می‌سازد و کاملاَ با هدف گالری در نوشته‌ای از امید شمس و آرش رئیسیان در کاتالوگ نمایشگاه هماهنگ شده است آنجا که می‌نویسند: «دارگون یک گالری است اما با مختصات احساسی یک خانه طراحی شده چرا که می‌خواستیم جریان گرما وصمیمیتی شبیه خانه در آن برقرار باشد. با آرامش و امنیتی قابل لمس برای همه».

سیما راد
بهمن ماه ۱۳۹۵

Leave a Reply